یبار با یکی از رفقا رفتیم پارک داشتیم بستنی میخوردیم یه خانمی هم با دخترش نشسته بودن روبروی ما
با رفیقم چش تو چشم شدن همو نیگا میکردن و خلاصه دختره هم خوشش اومده بود و از این حرفا
رفیقم صداش و بلند کرد به خانمه گفت
ببخشید خانم میشه یه چیزی بگم
دختره خودشو جمع و جور کرد و سرشو پایین انداخت
خانمه هم گفت بگو پسرم
گفت خواهشا واسه دختر خانومتون یه بستنی بخرین طفلک مرد از بس نگامون کرد
بستنی هم نچسپید به ما
از اون روز هیچوقت دختره رو ندیدم فک کنم خودکشی کرده0
نظرات این مطلب
درباره ما
وبلاگ سرگرمی و نشاط برای لذت بردن شما عزیزان طراحی شده است امیدواریم به شما خوش بگذره
اطلاعات کاربری
خبر نامه
چت باکس
پیوندهای روزانه
- ساعت و تاریخ رسمی ایران(82)
- آرشیو لینک ها
آمار سایت
- کل مطالب : 215
- کل نظرات : 12
- افراد آنلاین : 1
- تعداد اعضا : 2
- بازدید امروز : 242
- بازدید کننده امروز : 94
- باردید دیروز : 0
- بازدید کننده دیروز : 0
- گوگل امروز : 0
- گوگل دیروز : 0
- بازدید هفته : 243
- بازدید ماه : 555
- بازدید سال : 6439
- بازدید کلی : 29461
کدهای اختصاصی
عاشقانه
عاشقانه
متن دوستانه
متن زیبا